پارت بیست و ششم

زمان ارسال : ۱۶۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

خانه ی ساحل را زیر و رو کرده بودند، اما چیز خاصی نیافته بودند. مهران کلافه به جیبش چنگ زد و تلفنش را که بی وقفه زنگ می خورد، خارج کرد. نام سمانه اخمش را غلیظ تر کرد. همیشه از همسرش خواهش کرده بود که ضمن خدمت، با او تماس نگیرد، اما گوش سمانه بدهکار نب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید